در ساعت 21 و 48 دقيقه روز يکشنبه 21 آبان حوالي شهر ازگله واقع در غرب استان کرمانشاه در ناحيه مرزي ايران و عراق زلزلهاي با بزرگي 7/3 در مقياس ريشتر با کانوني در عمق 10 کيلومتري زمين به وقوع پيوست که اثر آن در شهرهاي غربي و اکثر شهرهاي مرکزي ايران احساس شد. آمار زمين لرزه هاي ثبت شده در مرکز لرزه نگاري کشوري نشان ميدهد که اين زمين لرزه تا ساعت 16:30 روز دوشنبه مورخ 22 آبان 96 با 148 پس لرزه همراه بوده است. در بين نواحي لرزه خيز فلات ايران، کمربند چين گسل زاگرس بعنوان قسمتي از کمربند کوه زايي آلپ هيماليا، يکي از جوانترين و فعالترين زون هاي برخوردي زمين است. زمين لرزه تاريخي سال 958 ميلادي با بزرگي 8/6 باعث تخريب سرپل ذهاب و کشته شدن بسياري از مردم شد. اين زمين لرزه که در بغداد نيز حس شد، و پسلرزه هاي آن که به تناوب در سرتاسر ماه هاي نخست سال ادامه داشت، بر منابع آب زير زميني در زاگرس اثر گذاشت. آخرين زمين لرزه تاريخي در اين منطقه در سال 1226 ميلادي با بزرگي 6/5 در امتداد گسل زاگرس مرتفع رخ داده است. سابقه تاريخي وقوع زلزله در زاگرس گوياي آن است كه منطقه كرمانشاه از زمانهاي قديم در معرض زمينلرزههاي شديد قرار داشته و در طول تاريخ بارها شاهد خرابيهاي فراواني بوده است، رخداد زلزلههاي سال 1283 هجري شمسي شهر دورود با بزرگي 7/4 ريشتر، 1336 فارسينج (نزديك سنقر) با 7 ريشتر و سال 1337 نهاوند با 6/6 ريشتر در سده بيستم نشانهاي از ناآرام بودن منطقه از ديدگاه لرزه زمين است.اخيرا نيز در نقشه پهنه بندي زمين که منتشر شده ايران در کانون بحران زلزله قرار دارد.
در اينباره با امير ساعدي داريان عضو هيات علمي دانشکده عمران دانشگاه شهيد بهشتي و نفر اول المپياد جهاني بتن و همچنين برنده جايزه برتر مسابقات اختراعات جهاني و جوايز متعدد ديگر جهاني که اخيرا نيز در کنفرانس بين المللي پيشرفت هاي نوين در مهندسي عمران به عنوان داور شرکت کرده و در کارگاه يک روزه مهندسي ايمني آتش در سازه هاي مقاوم دربرابر آتش به همراه استاد گرگوريان حضور داشته مصاحبه اي انجام داديم. اگرچه ساعدي داريان به دلايل علايق شخصي نسبت به مسايل سياسي و بين المللي نيز حساس هستند و مصاحبه ها و مطالبي را منتشر کرده اند اما با توجه به شرايط کنوني بويژه حاسيت مردم ايران بويژه پايتخت بر روي مسايل زلزله گفتگويي در اين زمينه با ايشان انجام داديم.
در جديدترين نقشه هاي لرزه خيزي، ايران در کانون بحران زلزله قرار گرفته است ظاهرا از اين پس بايد بيشتر مراقب اين پديده باشيم؟
با توجه به واقع شدن ايران بر روي کمربند زلزله و وجود گسل هاي فراوان، وقوع زلزله در فلات ايران امري طبيعي است. ايران جزء ده کشور بلا خيز و ششمين کشور زلزله خيز دنيا است که زلزله مسبب بيشترين تلفات انساني در آن مي باشد و کمر بند زلزله 90 درصد از خاک کشور ما را دربر گرفته است؛ اما آنچه حائز اهميت است، وضعيت اسف بار شهرها و کلان شهرهايي ( مثل تهران، تبريز ... ) است که بر روي گسل ها يا در مجاورت آنها ساخته شده اند و در معرض خطر زلزله قرار دارند، چرا که ايران از جمله کشورهايي است که گسل هاي فراوان دارد و فعاليت اين گسل ها باعث رها شدن انرژي ذخيره شده و بروز زلزله هاي مکرر مي شود و تلفات جاني و خسارت هاي مالي فراواني را در مناطق شهري به بار مي آورد.
زلزله مخرب و فاجعه آميز کرمانشاه بار ديگر نشان داد که ايران اولا شديدا زلزله خيز بوده و ثانيا در مقابل اين پديده بسيار آسيب پذير است.
آيا ميتوان گفت اين خطر تمام نقاط ايران را تهديد ميکند؟
خير به اين صراحت نمي توان گفت تمام ايران ولي بخش عمده اي از ايران درگير اين مساله مي باشد. وجود چين خوردگي و گسل مهمترين عامل ايجاد زمين لرزه در نواحي مختلف مي باشد. بندرعباس و نواحي اطراف آن به دليل تغيير شکل قابل توجه پوسته زمين جزو لرزه خيز ترين نقاط ايران محسوب مي شود. از سوي ديگر، مناطقي که تغيير شکل پوسته کمتري دارند جزء مناطق کم خطر محسوب ميشوند. دشت خوزستان و به خصوص نواحي اطراف آبادان، خرمشهر و بندر ماهشهر که نسبت به بسياري نقاط ديگر ايران تغيير شکل نسبي کمتري دارد، ناحيه اي کم لرزه است. تغيير شکل پوسته زمين در شهرهاي شمال شرق خوزستان، استان يزد، اصفهان و برخي از نقاط استان فارس و کرمان و سيستان و بلوچستان اندکي بيشتر بوده و به همين سبب در رده بعدي خطر زلزله جاي ميگيرند. با افزايش تغيير شکل ها و پيدايش چين خوردگي هاي بزرگ، اکثر شهرهاي ايران در رده هاي خطر پذيري زياد و بسيار زياد قرار ميگيرند. متاسفانه نواحي پر جمعيتي مثل تهران، تبريز، مشهد، جيرفت و اکثر نقاط کرمان شهرهايي هستند که گسل هاي فعال متعددي آنها را در معرض زلزله هاي شديد قرار ميدهد. مناطق حاشيه کوير لوت از توان لرزه خيزي بالايي برخوردار هستند اما علت آنکه از خطر زلزله در شهرهاي تهران، تبريز و مشهد بيشتر سخن به ميان آمده، اينست که جمعيت زيادي در محدوده گسلهاي اين شهرهاي بزرگ سکونت ميکنند. آخرين زلزله مهمي که شهر تهران را به لرزه در آورده مربوط به سال 1830 ميلادي با بزرگاي بيش از 7 و در فاصله حدود 50 کيلومتري از مرکز تهران کنوني رخ داده است و 187 سال است که زلزله مهمي در اين شهر رخ نداده است. در شهر تبريز نيز از زمان زلزله سال 1780 ميلادي و با وجود گذشت 237 سال از آن هنوز زلزله مهم با بزرگاي بيش از 7 رخ نداده است. اگرچه برآورد آماري ميتواند بازه زماني قابل انتظار براي رخداد زلزله هاي مهم را در هر ناحيه نشان دهد اما واقعيت اين است که عبارت رايج «به تعويق افتادن» يا «دير شدن» زلزله با توجه به داده هاي آماري عبارت دقيقي نبوده و چنين براوردي بايد طي مطالعات دقيق ديرينه شناسي بر روي تک تک گسلهاي فعال هر ناحيه حاصل شود.
آيا زلزله کرمانشاه بر مناطق ديگر اثر مي گذارد؟
تلاقي گسلها در دو منطقه ممکن است به معني اثرگذاري فعاليت آنها بر روي يکديگر باشد. مطالعه پس لرزه هاي زلزله کرمانشاه نشان ميدهد که با گذشت دو روز از وقوع زلزله، استان هاي اطراف کرمانشاه شامل لرستان و ايلام لرزشهايي با بزرگاي بيش از 4 را احساس کرده اند. نزديکي گسلهاي فعال اين دو استان به مرکز وقوع زلزله اصلي سبب تحريک آنها شده و پس لرزه هايي به دنبال داشته است. با توجه به وجود چين خوردگي هاي بزرگ و تغيير شکل قابل توجه پوسته زمين در استان کرمانشاه و نواحي اطراف آن، انرژي بزرگي در لايه هاي زمين انباشته شده است ممکن است در اثر تحريک گسلهاي اطراف کانون، پس لرزه هاي بزرگي را در اطراف اين ناحيه ايجاد نمايد. با توجه به اين حقيقت که پس از گذشت دو روز از وقوع زلزله، پس لرزه هاي بزرگي حتي در استان هاي اطراف احساس شده است، احتمال ادامه وقوع پس لرزه ها طي روزهاي آتي به هيچ وجه دور از انتظار نيست.
البته لازم به ذکر است احتمال تحريک گسلها با نزديک شدن به کانون اين زلزله و همچنين ارتباط يافتن با گسل فعال اين ناحيه تشديد ميشود. حدود 150 ميليون نفر در ايران و عراق اين زلزله را احساس کردند اما با توضيحات ارائه شده رخداد آن به تحريک گسلهاي دور از کانون ارتباطي ندارد و هر احتمالي که قبلاً براي اين گسلها در نظر گرفته شده بود به قوت خود باقي است. به عبارت دقيق تر زلزله کرمانشاه بر روي احتمال وقوع زلزله در شهر هايي مانند تهران ، مشهد و تبريز تاثيري نداشته و آنها در خصوص احتمال بروز زلزله همان روند پيش از زلزله کرمانشاه را خواهند داشت.
شما دوره اي بودن زلزله ها و يا دير شدن و گذشتن از زمان يک زلزله مبناي علمي ندارد و زلزله تهران و تبريز و..و را نمي توان بر اين اساس پيش بيني کرد؟
شايد منظور من درست روشن نشده باشد. منظور من اين بود که در منابع مختلف علمي در حوزه لرزه شناسي اشاره مي شود که دوره رخداد زلزله با بزرگي بيش از 7 ريشتر در تهران هر 158 سال بوده و نتيجتا با توجه به آنکه 187 سال است که در تهران زلزله بيش از 7 ريشتر رخ نداده پس زلزله حدود 29 سال است که به تعويق افتاده است. در خصوص اين جمله بايد توجه کرد که اين جمله يک جمله علمي است وليکن جمله اي آماري است. بدان معنا که بر اساس مطالعه آماري زلزله هاي تاريخي و ماقبل تاريخي رخ داده در تهران براي هر يک از گسل هاي موثر بر تهران زمان رخ دادي تعيين شده که بر اساس آن دوره بازگشت زلزله اي با بزرگي بيش از 7 ريشتر هر 158 سال بر آورد شده است. بنا بر اصول علم آمار خروجي هاي آماري قطعي نيستند و نتايجي احتمالاتي هستند . رخ داد زلزله بيش از 7 ريشتر هر 158 سال يک بار در تهران نيز مساله اي آماري و نتيجتا احتمالاتي است وليکن با احتمال رخداد بسيار بسيار بالا. خلاصه کلام تهراني ها منتظر زلزله بيش از 7 ريشتر باشند.
شما شهر تهران خانه هاي آنرا چقدر دربرابر زلزله مقاوم مي بينيد؟
اولا در سال هاي اخير پيشرفت هاي بسيار خوبي در حوزه مهندسي ساختمان انجام شده است. آيين نامه طراحي در برابر زلزله (ايين نامه 2800 ويرايش چهارم آيين نامه بسيار خوبي است ،مبحث نهم و دهم مقررات ملي ساختمان که در خصوص طراحي ساختمان هاي بتني و فولادي هستند آيين نامه هاي مطلوبي هستند. در حوزه نظام مهندسي نيز کارهاي مناسبي انجام شده که از جمله بهترين آنها انتخاب ناظر پروژه ها به صورت اتفاقي و بدون دخالت کارفرما و ناظرين مي باشد نتيجتا از نظر بنده ساختمان هايي که در سال هاي اخير ساخته شده و يا در حال ساخت هستند کيفيت هاي بسيار بالاتري نسبت که ساخت و ساز در سال هاي قبل را دارند و کيفيت ساخت و ساز در استانهاي بزرگ بالاخص تهران رشد مطلوبي داشته است. وليکن مشکل اساسي وجود ساختمان هاي متعدد کلنگي در سطح شهر تهران مي باشد. اين ساختمان ها که ديوار باربر هستند هيچ سيستمي جهت مقابله بار لرزه اي ندارند مانند خودرويي بدون پدال ترمز و به هيچ عنوان توان تحمل زلزله هاي با بزرگاي 6 و بالاتر را ندارند. مشکل بعدي وجود بافت هاي متعدد فرسوده مي باشد که در تمام بخش هاي تهران از شمال تا جنوب ادامه دارند. نکته بعدي مشکلات متعدد در معماري شهرسازي است که موجب عدم تطابق گذر ها، تجمع جمعيتي، تعداد ستاد هاي مديريت بحران ، آتش نشاني ها و ... در محلات مي باشد.
با توجه به وجود متخصصين چرا وضعيت بتن سازي در کشور ما تا به اين اندازه خارج از استاندارد است؟
اولا سطح کيفي کارخانه هاي بتن آماده نسبت به گذشته ارتقا قابل توجهي يافته است. ثانيا ساخت بتن با کيفيت (در حد کيفيت مورد نيازساخت و ساز معمول شهري) فرآيندي بسيار ساده بوده و نياز به تخصص خاص يا بالا ندارد. به عقيده بنده هر جا کيفيت نامطلوب بتن مشاهده مي شود از سود جويي کارخانه هاي توليد بتن آماده و نظارت کم بر مجموعه آنها مي باشد نه به دليل عدم تخصص يا نيروي ماهر.
مردم تهران و تبريز چه چيزهايي را درباره زلزله اين دو شهر و احتمال وقوعشان و آمادگي ها بايد بدانند؟
نه تنها مردم تهران و تبريز بلکه مردم تمام شهر هاي لرزه خيز کشور بايد بدانند .زلزله امري قطعي است که فقط زمان وقوع آن نا مشخص است. زلزله بسيار قوي تر از آن است که بتوان آن را مهار يا متوقف کرد فقط بايد آن را مديريت کرد و مهمترين نکته آنکه به امداد و نجات بعد اززلزله نبايستي دلخوش بود امداد نجات در کلان شهر ها با وجود سازه هاي بزرگ و بلند مرتبه، حجم بالاي خسارات، کمبود امکانات ، گذر هاي باريک و ... بسيار برد کمي خواهد داشت پس فقط و فقط بايد بر روي ساخت و ساز ايمن متمرکز شد. اين تنها راه نجات دربرابر زلزله مي باشد. مالکين بر روي ساخت سازه ها و ساختمانهايشان وسواس به خرج دهند و اين وسواس در کليه مراحل از طراحي و نقشه کشي تا اجرا بايستي ادامه يابد. خريداران از فروشندگان در خصوص کيفيت ساخت و ساز ( نه فقط کيفيت نوع سنگ و سراميک و کابينت و مسايل اينچنيني ) بلکه کيفيت ساخت اسکلت ساختمان ، بتن مصرفي ، فولاد مصرفي و ... مطالبه گر باشند. شناسنامه فني ساختمان را ازفروشنده مطالبه نمايند . وآخرين مساله خطر آتش سوزي است. آتش سوزي بعد از بروز زلزله بزرگ در کلانشهر هاي ايران قطعي است. بايستي آن را جدي گرفت.
چقدر بايد از زلزله ترسيد و شما با تخصصي که داريد چقدر از اين واقعه نگرانيد و چه توصيه هايي براي مسئولين داريد؟
زلزله قطعي است و همه بايد از آن بترسيم وليکن اين ترس بايستي موجب تحرک همه ما باشد هر کدام به نوبه خود. مسوولين در حوزه شهرداري و نظام مهندسي بايستي نظارت ها را دو چندان نمايند. مردم بايد در مقام سازنده مسوولانه تر بسازند و در مقام خريدار نسبت به کيفيت اسکلت ساختمانهايي که مي خرند نيز مطالبه داشته باشند نه مثل الان که فقط در خصوص اجزاي غيرسازه اي حساسند. در نهايت شهرداري بايستي عوارض سرسام اور ساخت و ساز را براي املاک کلنگي (نه فقط در بافت فرسوده در هر بافتي ) را کاهش دهد تا مالکين رغبت و توان بيشتري جهت نوسازي املاک کلنگي داشته باشند. دولت نيز بايد بودجه مرتبط با امداد و نجات را افزايش دهد در حال حاضر در خصوص تعداد ستاد هاي مديريت بحران و همچنين تجهيزات آنها کمبود هاي بسياري وجود دارد.